مراث

لغت نامه دهخدا

مراث. [ م َ ] ( ع اِ ) روده ستور یا آن که در آن دبر است... ( منتهی الارب ). روده ای که در آن دبر ستور است. جای روث. ( ناظم الاطباء ). مخرج روث. ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). مَروَث. خوران الفرس.مخرج سرگین در اسب و چارپایان. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

روده ستور

ویکی واژه

این اصطلاح دو کلمه‌ای شامل مر-آث احتمالا مفهوم باستانی واژه مزبور تفاوتی با مراس نداشته‌است. آس، پایه کلمات بسیاری در زبان‌های فارسی، عربی، آذری، انگلیسی بوده، و منشاء هر زبان باستانی که باشد دیگر زبان‌ها به صورت وام‌واژه از آن استفاده کرده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود فال سنجش فال سنجش