لک شدن. [ ل َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) لک شدن جامه ؛ رنگ نقطه ای از آن بگردیدن. بر اثر آلودگی به چیزی یا براثر ریزش شیئی مایع نقطه مخالف رنگ اصلی بر آن پیدا شدن. قطره مایع رنگین یا روغن بر آن افتادن و رنگ محل افتاده را تغییر دادن.
فرهنگ معین
( ~ . شُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) رنگ نقطه ای از پارچه یا جامه به سببی به رنگ دیگر درآمدن ، لکه دار شدن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) رنگ نقطه ای از پارچه و جامه بسببی برنگ دیگر در آمدن لکه دار شدن .
ویکی واژه
(عا.) رنگ نقطهای از پارچه یا جامه به سببی به رنگ دیگر درآمدن، لکه دار شدن.