قدردان

لغت نامه دهخدا

قدردان.[ ق َ ] ( نف مرکب ) قدرداننده. قدرشناس. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

= قدرشناس

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ارزش دیگران را بداند قدر شناس . توضیح بعضی مردم از بی التفاتی دال ( اول ) را متحرک خوانند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم