شامگاه

لغت نامه دهخدا

شامگاه. ( اِ مرکب ، ق مرکب ) از: شام به اضافه گاه پسوند زمان ، وقت شام. آنگاه که روز به انجام کشد و شب آغاز شود. مقابل صبحگاه و صبحی که وقت صبح است. ( از آنندراج ) :
آمد نوروز ماه می خور و می ده پگاه
هر روز تا شامگاه هر شب تا بامداد.منوچهری.ببین هر شامگاهی نسر طایر
بخوان همتم مرغ مسمن.خاقانی.قوس قزح بکاغذ شامی بشامگاه
از هفت رنگ بین که چه طغرا برافکند.خاقانی.غم آن صبح صادق ملت
آسمان شامگاه میگوید.خاقانی.چون برین قصه هفته ای بگذشت
شامگاهی بخانه رفت از دشت.نظامی.صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد.حافظ.- نماز شامگاه ؛ نماز شام. نماز مغرب. رجوع به نماز شام شود.
|| نقاره و طبل که بوقت غروب زنند. رجوع به شامگاه زدن شود.

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - هنگام شب ، سرشب . ۲ - مراسم دعای غروب در سربازخانه ها.

فرهنگ عمید

هنگام شب، سرشب.

فرهنگ فارسی

شامگه، هنگام شب، سرشب
۱ - هنگام شب سر شب . ۲ - مراسم دعای غروب در سرباز خانه ها آقشام .

دانشنامه عمومی

شامگاه (فیلم). شامگاه ( انگلیسی: Sunset ) فیلمی در ژانر زوج هنری، کمدی، و وسترن به کارگردانی بلیک ادواردز است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد.
• بروس ویلیس
• جیمز گارنر
• مالکوم مک داول
• ماریل همینگوی
• کاتلین کویینلان
• ام. امت والش
• درموت مالرونی
• پاتریشا هاج
• آرنولد جانسون

ویکی واژه

هنگام شب، سرشب.
مراسم دعای غروب در سربازخانه‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم