سقا

لغت نامه دهخدا

سقا. [ س َق ْ قا ] ( ع ص ) سقاء. رجوع بدان کلمه شود.

فرهنگ معین

(سَ قّ ) [ ع. سقاء ] (ص. ) فروشندة آب.

فرهنگ عمید

۱. آب دهنده.
۲. [منسوخ] کسی که آب نوشیدنی می فروخت.
ظرفی چرمی برای آب یا شیر یا چیز دیگر، مشک، مشک آب، مشک شیر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فروشنده آب آب دهنده آبکش.
سقا آب فروش یا شک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم