ساکب

لغت نامه دهخدا

ساکب. [ک ِ ] ( ع ص ) ریزان. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ). سَکوب. سَیکَب. ( شرح قاموس ). ریزنده. فروریزنده ( آب یا اشک ): دمع ساکب ؛ اشک ِ ریزان. ( منتهی الارب ). ماء ساکب ؛ آب ریزان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
فتاد آنگهی چشم من بر قوافل
عیون غرقه در خون والدمع ساکب.حسن متکلم.

فرهنگ معین

(کِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ریزان ، فروریزنده .

فرهنگ عمید

ریزان، فروریزنده، فروریخته (آب، اشک ).

فرهنگ فارسی

ریزان ریزنده فرو ریزنده ( آب اشک )

دانشنامه عمومی

ساکب نام شهری در شمال اردن است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم