سالاری

لغت نامه دهخدا

سالاری. ( اِخ ) دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن ، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن پنبه ، شغل اهالی زراعت ، گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو و تابستان از شاه بخش میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
سالاری. ( اِخ ) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است. ( فارسنامه ناصری گفتاردوم ص 304 ).

فرهنگ معین

(حامص . ) ۱ - مهتری ، ریاست ، پادشاهی . ۲ - پیری ، سالخوردگی .

فرهنگ فارسی

پیری کهن سالی .

ویکی واژه

مهتری، ریاست، پادشاهی.
پیری، سالخوردگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم