خوانده

لغت نامه دهخدا

خوانده. [ خوا/ خا دَ / دِ ] ( ن مف ) پذیرفته شده ، چنانکه در خواهرخوانده و برادرخوانده می آید. || اسم مفعول از خواندن. رجوع به معانی خواندن شود. || مدعی علیه در اصطلاح دادگستری. ( از لغات فرهنگستان ).
خوانده. [ خوا / خا دَ ] ( اِخ ) دهی از بخش حومه شهرستان نائین در بیست ودوهزارگزی نائین. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ معین

(خا دِ ) (ص مف . ) ۱ - قرائت شده . ۲ - دعوت شده . ۳ - احضار شده ، فراخوانده .

فرهنگ عمید

۱. قرائت شده.
۲. (اسم، صفت ) [مقابلِ خواهان] (حقوق ) طرف دعوی، مدعی علیه.
۳. [قدیمی] دعوت شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - قرائت شده مطالعه شده . ۲ - دعوت شده بمهمانی . ۳ - احضار شده فرا خوانده . ۴ - مدعی علیه .
دهی است از بخش حومه شهرستان نائین در بیست و دو هزار گزی نائین .

ویکی واژه

قرائت شده.
دعوت شده.
احضار شده، فراخوانده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت