ینگه

لغت نامه دهخدا

ینگه. [ ی َ گ َ / گ ِ ] ( اِ ) روشنایی. ینگی. ( ناظم الاطباء ).
ینگه. [ ی ِ گ َ / گ ِ ] ( ترکی ، اِ )زن که از خانه عروس همراه کنند تا در شبهای اول عروسی پشت حجله نشیند و حوایج برآرد. ( یادداشت مؤلف ).زن مجرب و مسنی را گویند که همراه عروس از خانه پدر به خانه شوهر می رود و در ترتیب کارها و طرز برخوردهای او با مسائل و اشخاص راهنمایی اش می کند. ینگا.
- ینگه عروس ؛ زنی که همراه عروس کنند به شب زفاف. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(یَ گِ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - یدک ، دنباله . ۲ - زنی که شب زفاف همراه عروس به خانة داماد می رود.

فرهنگ عمید

۱. زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود.
۲. [قدیمی] یدک، دنباله.

فرهنگ فارسی

ینگا: یدک، دنباله، زنی که شب زفاف همراه عروس بخانه دامادمی رود
(اسم ) ینگه برای عروس بمنزل. ساق دوش است برای داماد توضیح آنکه درقدیم شب عروسی مردی ( یا دو مرد ) جهاندیده وتجربه پرورده از دوستان داماد نزد اومی نشستند و وی را به وظایفی که برعهده داشت آشنا می ساختند وجزئیات اعمال شب زفاف رابدومی آموختند این مردان را ساق دوش می گفتند. برای عروس نیززنی ( یازنانی ) تعیین می شدند که وی رابه وظایفش آشناسازند و چنین زنی راینگه می گفتند
روشنایی ینگی

ویکی واژه

یدک، دنباله.
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانة داماد می‌رود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم