مصاحبه به گفتگویی میان دو یا چند نفر اطلاق میشود که در آن مصاحبهکننده سوالاتی را از مصاحبهشونده مطرح میکند. این فرآیند، یکی از اصول اساسی روزنامهنگاری و رسانه به شمار میرود، اما در زمینههای دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرد. انواع آن ها فراتر از آن چیزی است که بسیاری از افراد تصور میکنند. به طور کلی، یک روش تحقیق کیفی است که شامل طرح سؤالات باز برای برقراری گفتگو با پاسخدهندگان و جمعآوری دادههای مرتبط با یک موضوع خاص میباشد. در اکثر موارد، مصاحبهکننده فردی است که در زمینه مورد نظر تخصص دارد و هدفش درک نظرات پاسخدهندگان از طریق یک سری پرسش و پاسخهای بهخوبی طراحیشده و اجرا شده است. معمولا در زمینه جمعآوری اطلاعات از بازار هدف مشابه گروههای متمرکز و نظرسنجیها هستند، اما از نظر عملکرد کاملاً متفاوت عمل میکنند. گروههای متمرکز به یک گروه کوچک از 6 تا 10 نفر محدود میشوند، در حالی که نظرسنجیها به ماهیت کمی وابستهاند. با نمونهای از یک جامعه انجام میشوند و ویژگی بارز آنها لحن گفتگویی است که دارند.

مصاحبه
لغت نامه دهخدا
- مصاحبه کردن؛ به گفتگو پرداختن با کسی یا کسانی. به گفت و شنود با صاحب مقامی پرداختن. با صاحب مقامی یا کسانی که اطلاعاتی در امری دارند و غیره به گفتگو پرداختن: امروز نخست وزیر با خبرنگاران مصاحبه کرد. امروز خبرنگاران با نخست وزیر مصاحبه کردند. ( یادداشت مؤلف ).
- مصاحبه مطبوعاتی؛ گفتگوی مرد سیاسی یا اداری با نمایندگان مطبوعات. گفت و شنود اطلاعاتی صاحب منصبی با نمایندگان جراید و خبرگزاران در موضوعی.
|| با کسی یاری کردن. || با کسی همراه شدن. ( یادداشت مؤلف ). || هم صحبتی. همدمی.
فرهنگ معین
(مُ حَ بَ یا بِ ) [ ع. مصاحبة ] نک مصاحبت.، مطبوعاتی، رادیویی، تلویزیونی: گفت و گو با شخصیت سیاسی، فرهنگی، ادبی، علمی یا هر کس دیگر به منظور پخش از رادیو و تلویزیون یا درج در مطبوعات.
فرهنگ عمید
۲. هم صحبتی، همدمی.
۳. (اسم ) جلسه ای رسمی که در آن شخصی به پرسش هایی که از او می شود پاسخ می دهد.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) هم صحبت شدن با کسی ۲- ( اسم ) هم صحبتی همدمی. ۴- گفتگو با رجلی سیاسی علمی یا ادبی. یا مصاحب. مطبوعاتی. گفتگوی رجلی سیاسی یا اداری بانمایندگان مطبوعات.
مصاحبت با کسی صحبت کردن
جملاتی از کلمه مصاحبه
مثل: مصاحبه الاحمق مذموم و مجالسه الجاهل مشووم
«فما بالک نسیت عهود الحمی و رضیت بمصاحبه من لا ثبات له و لا وفاء»