لغت نامه دهخدا
یخچه می بارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان.رودکی. || مجازاً دندان معشوق :
یخچه بارید و پای من بفسرد
ورغ بربند یخچه را ز فلک.رودکی.در عنبر تو لاله در بسد تو لؤلؤ
در غنچه تو نسرین در یخچه تو آذر.بدرشاشی.و رجوع به تگرگ و ژاله شود.