واقعاً

لغت نامه دهخدا

( واقعاً ) واقعاً. [ ق ِ عَن ْ ] ( ع ق ) در حقیقت. بحقیقت. حقیقةً. درواقع. فی الواقع. براستی. رجوع به واقع شود.

فرهنگ معین

( واقعاً ) (قِ عن ) [ ع . ] (ق . ) در واقع ، در حقیقت ، حقیقتاً.

فرهنگ عمید

فی الواقع، درحقیقت.

فرهنگ فارسی

حقیقتا در حقیقت فی الواقع .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم