گواس

لغت نامه دهخدا

گواس. [ گ ُ ] ( اِ ) صفت و گونه. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). کواس. کواسه. کواش. کواشه.گواش. گواشه. گواسه. و رجوع به گواشه و گواش شود.

فرهنگ معین

(گُ ) (اِ. ) طرز، روش . گواش و گواسه و گواشه و کواس نیز گویند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) طرز روش .

ویکی واژه

طرز، روش. گواش و گواسه و گواشه و کواس نیز گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم