گستی

لغت نامه دهخدا

گستی. [ گ َ ] ( حامص ) درشتی و زبونی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || بدی و نازیبایی. ( برهان ) . و یا مرخم گستاخی. ( آنندراج ) . زشتی :
ترا جائی است بس عالی و نورانی
چو بیرون رفتی از جایی بدین گستی.ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 473 ).

فرهنگ معین

(گَ ) (حامص . ) زشتی ، نازیبایی ، پلیدی .

فرهنگ عمید

۱. زشتی.
۲. پلیدی.

دانشنامه عمومی

گستی (مجارستان). گِستِی ( به مجاری: Gesztely ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه میشکولتس واقع شده است. گستی ۲۸٫۸۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۸۹۹ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

زشتی، نازیبایی، پلیدی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم