گذارنده

لغت نامه دهخدا

گذارنده. [ گ ُ رَ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه از چیزی و جایی درگذرد. عبورکننده :
یکی جادوی بود نامش سنوه
گذارنده راه و نهفته پژوه.دقیقی. || سوراخ کننده. شکافنده :
به نیزه گذارنده کوه آهن
به حمله رباینده باد صرصر.فرخی.

فرهنگ عمید

کسی که چیزی را در جایی بگذارد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - عبور دهنده گذارننده . ۲ - عبور کننده گذرنده : یکی جادوی بود نامش ستوه گذارنده راه و نهفته پژوه . ( دقیقی ) ۳ - سوراخ کننده شکافنده : بنیزه گذارند. کوه آهن بحمله ربایند. باد صرصر . ( فرخی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم