گدوک. [ گ َ ] ( اِ ) گردنه. کتل. راه میان دو کوه که در زمستان برف زیاد در آن جمعشود: گدوک عباس آباد، گدوک اسدآباد و گدوک کندوان. گدوک. [ گ َ ] ( اِخ ) نام ایستگاه دوازدهم میان فیروزکوه و دوکل ( در راه آهن شمال ) فاصله آن تا تهران 218هزار گز است. این گردنه به ارتفاع 6620 گام است و کاروانسرایی بدانجاست و 12میل از فیروزکوه فاصله دارد. ( سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 42، 43 و 157 ). گدوک. [ گ َ ] ( اِخ ) شهری کوچک است در روم ( آسیای صغیر ) و هوایش به سردی مایل. حقوق دیوانیش 16500 دینار است. ( از نزهة القلوب ص 99 ).
فرهنگ معین
(گَ ) (اِ. ) گردنة کوه ، جایی در کوه که برف زیادی می بارد و رفت و آمد مشکل است .
فرهنگ عمید
جایی از کوه که در زمستان برف در آن جمع شود و مانع عبورومرور گردد، گردنۀ کوه.
فرهنگ فارسی
گردنه کوه، جائی ازکوه که درزمستان برف در آن جمع شودومانع عبورومرورگردد ( اسم ) راه میان دو کوه گردنه کتل : گدوک اسد آباد گدوک عباس آباد .