گاه گیر

لغت نامه دهخدا

گاه گیر. ( ص مرکب ) گه گیر. توسن. حرون ( اسب ). بی فرمان ( اسب ). ( زمخشری ). رجوع به گه گیر شود.

فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - اسبی که گاه گاه رم می کند. ۲ - غافل گیر.

فرهنگ عمید

۱. غافلگیر.
۲. اسبی که گاه گاه رم بکند.
۳. درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند.

ویکی واژه

اسبی که گاه گاه رم می‌کند.
غافل گیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم