کوتل

لغت نامه دهخدا

کوتل. [ ت َ ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) کُتَل. تپه. گردنه. ( فرهنگ فارسی معین ) : از کوتل کیالان که راهی است در نهایت صعوبت... روانه شدند. ( عالم آرا ص 501 از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کتل شود. || علمی که پیشاپیش دسته های عزاداری ایام محرم و صفر حرکت دهند و آن مرکب است از چوبی بلند که قسمت فوقانی آن را با استوانه ای که از پارچه های نخی یا ابریشمی رنگارنگ پوشانده اند و بر فراز آن پنجه مانندی نصب و آن را تزیین کنند. و رجوع به کتل شود. || مرکب سواری خاص. این لفظ ترکی است. ( آنندراج ) ( غیاث ). || اسب یدکی. اسب یدک. نوبتی. جنیبت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
شرابی که بر کوتلان بار بود
تلف شد ضرورت که ناچار بود.نزاری قهستانی ( دیوان چ روسیه ص 65 ).

فرهنگ معین

(کُ تَ ) [ تر - مغ . ] (اِ. ) = کتل : ۱ - تپه ، گردنه . ۲ - علمی که پیشاپیش دسته های عزاداری ایام محرم و صفر حرکت دهند و آن مرکب است از چوبی که با پارچه های رنگارنگ یا ابریشمی آن را تزیین کنند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - تپه گردنه : از کوتل کیالان که راهی است در نهایت صعوبت ... روانه شدند . ۲ - علمی که پیشاپیش دسته های عزا داری ایام محرم و صفر حرکت دهند و آن مرکب است از چوبی که با پارچه های رنگارنگ یا ابریشمی آنرا تزیین کنند .

دانشنامه عمومی

کوتل (لاونبورگ). کوتل ( به آلمانی: Köthel ) یک شهر در آلمان است که در هرتسوگتوم لاونبورگ واقع شده است. کوتل ۲۹۴ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

کتل:
تپه، گردنه.
علمی که پیشاپیش دسته‌های عزاداری ایام محرم و صفر حرکت دهند و آن مرکب است از چوبی که با پارچه‌های رنگارنگ یا ابریشمی آن را تزیین کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل