ده نایب جهانگو

لغت نامه دهخدا

ده نایب جهانگو. [ دِه ْ ی ِ ج َ] ( اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در هشت هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. سکنه آن 150 تن. آب آن از رودخانه هیرمند تأمین می شود. ساکنین از طایفه ناروئی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

جمله سازی با ده نایب جهانگو

💡 نایب زلفین اوست، شحنه مژگان او هرکه در این روزگار نام جفا می برد

💡 پای صرف نایبات از ساحتت مصروف شد دست جور روزگار از منصبت کوتاه باد

💡 نیستی یزدان ولیکن اندر حل و عقد در همه اطراف عالم نایب یزدان شده

💡 در آرزوی مشتری آنست و عطارد کاین کاتب مجلس بود آن نایب دیوان

💡 شاه‌عباس از پس آن عهد و پیمان خوار شد نایب شه بود لیکن راندهٔ دربار شد

💡 این باشگاه فوتبال که در سال ۱۹۲۹ تأسیس شده سابقه یک نایب قهرمانی در جام حذفی فوتبال سودان را در کارنامه دارد.

اوشاخ یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز