کشفت

لغت نامه دهخدا

کشفت. [ ک َ ش َ / ک ُ ش ُ ] ( مص مرخم ، اِمص ) پراکندگی. پریشانی. || پژمردگی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کشفتن شود.
کشفت. [ ک َ ش َ / ک ُ ش ُ ] ( اِ ) عبادتخانه یهود و کنیسه. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). ظاهراً دگرگون شده کنشت است. رجوع به کنشت شود.
کشفة. [ ک َ ش َ ف َ ] ( ع اِ ) بالارستن جای موی پیشانی. ( منتهی الارب ).
کشفة. [ ک ُ ش ُ ف َ ] ( ع اِ ) موی پیشانی بالا رسته و برگشته. ( منتهی الارب ). کَشَفَة.

فرهنگ معین

(کَ شَ ) ۱ - (ص . ) پراکنده ، پریشان . ۲ - (فع . ) سوم شخص مفرد ماضی از «کشفتن ».

ویکی واژه

پراکنده، پریشان.
سوم شخص مفرد ماضی از «کشفتن».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز فال درخت فال درخت فال مارگاریتا فال مارگاریتا