کش و قوس

فرهنگ معین

(کِ شُ قُ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) (عا. ) پیچ و تاب .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پیچ و تاب . یا در کش و قوس کاری . در اثنای اشتغال بدان . ۲ - تمدد اعصاب و کشش اعضای بدن ( همچون کشیدن زه کمان ) خمیازه : سگ کش و قوسی کرد و رفت .

ویکی واژه

(عا.)
پیچ و تاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم