لغت نامه دهخدا
کریون. [ ک ِ ی َ ] ( اِخ ) دهی است نزدیک اسکندریه. ( منتهی الارب ). || نهری است در مصر منشعب از نیل. ( معجم البلدان ).
کریون. [ ک َ ] ( اِ ) دوایی است بسیار تلخ و آن را قنطوریون دقیق خوانند. زهر مجموع گزندگان را نافع است. ( آنندراج ) ( برهان ). گیاهی دوایی که قنطوریون گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنطوریون شود.