کرمند

لغت نامه دهخدا

کرمند. [ ک َ م َ ] ( ص مرکب ) شتاب. ( جهانگیری ) . || شتاب کار. ( فرهنگ اسدی ) ( برهان ) ( صحاح الفرس ) ( ناظم الاطباء ). تند و تیز. ( جهانگیری ) ( برهان ).سخت. ( جهانگیری ). چالاک. ( ناظم الاطباء ) :
مکن امید دور و آز دراز
گردش چرخ بین چه کرمند است.خسروی.|| تعجیل و شتاب کاری را نیز گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). عجله. ( ناظم الاطباء ) .

فرهنگ معین

(کَ مَ ) (ص مر. ) شتابکار، تند، تیز.

فرهنگ عمید

تندوتیز، شتاب کار، چست وچالاک: مکن امید دور و آز دراز / گردش چرخ بین چه کرمند است (خسروی: شاعران بی دیوان: ۱۷۳ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) شتابکار تند و تیز : [ مکن اومید دور و آز دراز گردش چرخ بین چه کرمند است ] . ( خسروی )

دانشنامه عمومی

شهر کرمند ( به مجاری: Körmend ) در واش در کشور مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۲٫۱۸۶ نفر است.

ویکی واژه

شتابکار، تند، تیز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا