کراز

لغت نامه دهخدا

کراز. [ ک ُ ] ( اِ ) کوزه آب سرتنگ باشد که مسافران با خود دارند و آن را تنگ نیز می گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). تنگ و کوزه آب سرتنگ. ( ناظم الاطباء ) :
با نعمتی تمام به درگاهت آمدم
امروز با کرازی و چوبی همی روم.فاخری ( از فرهنگ نظام ).رجوع به کراز معمول در تداول تازی شود.
|| حوصله که چینه دان مرغ باشد. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ). ژاغر.
کراز. [ ک ُ ] ( ع اِ ) شیشه و کوزه سرتنگ. ج ، کِرزان. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شیشه و گفته اند کوزه سرتنگ. ابن درید گوید آن را به کار برند ونمی دانم عربی است یا عجمی. ج ، کِرزان. ( از اقرب الموارد ). || ظرف سفالین بی دسته. ج ، کِرزان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کراز متداول در فارسی شود.
کراز. [ ک ُرْ را ] ( ع اِ ) کوزه سرتنگ. ( ناظم الاطباء ). کُراز. ( از اقرب الموارد ). || ظرف سفالین بی دسته. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کُراز شود.
کراز. [ ک ِ ] ( اِ ) خرام و راه رفتن از روی ناز و غمزه باشد. ( برهان ). خرام و رفتار از روی ناز و غمزه. ( ناظم الاطباء ). در برهان به کاف بمعنی خرام که راه رفتن از روی ناز باشد آورده و سهو کرده و آن به کاف فارسی ( گ ) باشد. ( آنندراج ). رجوع به گراز شود. || بیلی را گویند دسته دار که بر دو طرف آن دو حلقه باشد و ریسمانی بر حلقه های آن می بندند و می کشندو زمین را بدان هموار می کنند. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) . رجوع به گراز شود.
کراز. [ ک َ] ( اِ ) تب و حرارتی را گویند که زنان را در وقت زاییدن از شدت درد بهم می رسد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).
کراز. [ ک َرْ را] ( ع اِ ) قچقار که خرجینه شبان بردارد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کبشی که خرجین شبان می برد و آن گوسپند بی شاخ است لان الاقرن یشتغل بالنطاح و گفته اند، کراز گوسپندی است که چوپان زنگی بر گردنش آویزد و دیگران از او پیروی کنند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام پدر سلیمان محدث است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (اِ. ) تنگ ، کوزة آب .

فرهنگ عمید

=پل کش
۱. تنگ.
۲. کوزۀ آب.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شیشه و کوز. سر تنگ که مسافر ان با خود برند : [ با نعمتی تمام بدر گاهت آمدم امروز با کراز ی و چوبی همی روم ] . ( فاخری )
تب و حرارتی را نیز گویند که زنان را در وقت زاییدن از شدت درد بهم می رسد.

دانشنامه عمومی

کراز ( اوکراینی: Кременчуцький автомобільний завод ) شرکت کامیون سازی اوکراینی است، که در سال ۱۹۴۶ تأسیس شد.

ویکی واژه

تنگ، کوزة آب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت