چرت زدن

لغت نامه دهخدا

چرت زدن. [ چ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بر اثر خواب آمدن پیاپی بستن و گشودن چشمها و لحظه ای به خواب رفتن و سپس بیدار شدن. چشم ها را پیاپی بر هم نهادن و باز کردن از اثر میل به خواب. حالتی چون حالت افراد بنگ زده و تریاک کشیده داشتن ، بدین ترتیب که شخص چشمها برهم نهاده دارد و گاه بگاه سرش بطرف سینه یا شانه خم شود، باز سر راست کند و چشمها بگشاید و دوباره به حال نخست برگردد. || ناهشیار و ناآگاه بودن. غافل و بی خبر بودن ، چنانکه فی المثل گویند: اگر چرت بزنی کلاه سرت خواهد رفت. رجوع به چرت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بخواب سبک رفتن خوب سبکی کردن و اندکی بعد بیدار شدن .
میل به خواب داشتن . چشم ها را پاپی بر هم نهادن و باز کردن از اثر میل بخواب .

ویکی واژه

appiccicoso
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو فال نوستراداموس فال نوستراداموس