چار گل

لغت نامه دهخدا

چارگل. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) قسمی از داغ. ( آنندراج ) :
ز تعلیمیش پخته چارجل
بود نزد فارس خط چارگل.ملاطغرا ( در تعریف براق ، از آنندراج ).|| کنایه از نقش پای سگ. ( آنندراج ). || چهارگل خودرو چون بنفشه و پنیرک و کدو و نیلوفر که جوشانده آنها جنبه داروئی دارد و بعنوان ملّین بکار میرود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم