لغت نامه دهخدا چاخان. ( ترکی ، ص ) متملق. چاپلوس. با زرنگی و زیرکی. حقه باز. لافی. لاف زن. شارلاتانی در گفتار.زبان بازی. آنکه به تندی و چابکی گوید در فریفتن تو آنچه در دل ندارد. خوش محاوره. زبان آور. خوش آمدگو.
فرهنگ فارسی متملق، چاپلوس، خوشامدگو، زبان باز، لافزون( صفت ) حقه باز شارلاتان .متملق ٠ چاپلوس ٠ لافی ٠ لاف زن ٠