چاخان

لغت نامه دهخدا

چاخان. ( ترکی ، ص ) متملق. چاپلوس. با زرنگی و زیرکی. حقه باز. لافی. لاف زن. شارلاتانی در گفتار.زبان بازی. آنکه به تندی و چابکی گوید در فریفتن تو آنچه در دل ندارد. خوش محاوره. زبان آور. خوش آمدگو.

فرهنگ معین

[ تر. ] (ص . ) دروغگو، حقه باز.

فرهنگ عمید

۱. تملق، چاپلوسی.
۲. (صفت ) متملق، چاپلوس، خوشامدگو، زبان باز.
۳. (صفت ) لاف زن.

فرهنگ فارسی

متملق، چاپلوس، خوشامدگو، زبان باز، لافزون
( صفت ) حقه باز شارلاتان .
متملق ٠ چاپلوس ٠ لافی ٠ لاف زن ٠

ویکی واژه

دروغگو، حقه باز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تماس فال تماس فال چای فال چای