پورمند

لغت نامه دهخدا

پورمند. [ م َ ] ( ص مرکب ) صاحب پسر. ( انجمن آرای ناصری ) ( جهانگیری ). صاحب برهان گوید: صاحب فرزند و عیالمند را گویند. || ( اِ ) با ثانی مجهول نام گیاهی است خوشبو. ( برهان ) ( جهانگیری ).

فرهنگ معین

(مَ ) (ص . ) پسردار، صاحب پسر.

فرهنگ عمید

صاحب پسر، پسردار.

فرهنگ فارسی

صاحب پسر، پسردار
صاحب پسر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم