پساوند

لغت نامه دهخدا

پساوند. [ پ َ وَ ] ( اِ مرکب ) قافیه شعر را گویند. ( برهان قاطع ). و بیت ذیل را مثال آورده اند :
همه یاوه همه خام و همه سست
معانی باژگونه تا پساوند.لبیبی.لکن در این بیت که در لغت نامه اسدی به شاهد آمده است پساوند بمعنی مقطع قصیده و غزل و غیر آن بنظر می آید و مصراع ثانی نیز ظاهراً بدین صورت بوده است : معانی از چکاده تا پساوند. صاحب فرهنگ رشیدی گوید: معنی ترکیبی [ پساوند ] آنکه نسبت به آخر دارد چه آوند کلمه نسبت است چنانکه در مقدمه گذشت. || مزید مؤخر. پسوند.

فرهنگ معین

(پَ وَ ) (اِمر. ) ۱ - قافیة شعر. ۲ - جزوی که به آخرکلمه اضافه شود و تغییری در معنی آن دهد.

فرهنگ عمید

۱. = پسوند
۲. قافیه: همه یاوه همه خام و همه سست / معانی از چکاته تا پساوند (لبیبی: شاعران بی دیوان: ۴۸۰ ).
۳. مقطع شعر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- قافی. شعر . ۲- مقطع قصیده و مانند آن : ( همه یاوه همه خام و همه سست معانی از چکاده تا پساوند. ) ( لبیبی لغ. ) ۳- مزید موخر جزوی که باخر کلمه ملحق شود و تغییری در معنی آن دهد مقابل پیشاوند .

ویکی واژه

قافیة شعر.
جزوی که به آخرکلمه اضافه شود و تغییری در معنی آن دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ارمنی فال ارمنی فال ورق فال ورق