پس دادن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) بازدادن چیزی را که از کسی گرفته باشند. رد کردن چیزی گرفته از کسی را به او. خریده را بفروشنده بازگردانیدن و بهای داده را ستدن. ردّ. باز او دادن. وادادن. ( زوزنی ). استرداد. ( زوزنی ). || زهیدن. از برون سوی بیرون دادن به تراوش : این کوزه آب پس میدهد. این مشک نم پس میدهد. || خواندن متعلم درس فراگرفته را نزد مُعلم تا معلم داند که او آموخته است. درس را روان کرده به استاد خواندن. مقابل پیش دادن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- باز دادن چیزی را که از کسی گرفته اند . باو وا دادن استرداد . ۲- تراوش کردن زهیدن آب بیرون دادن: این کوزه آب پس میدهد . ۳- درس یاد گرفته را پیش استاد یادیگری باز خواندن : فلانی درس پس میدهد .