پرآور

لغت نامه دهخدا

( پرآور ) پرآور. [ پ َ وَ ] ( نف مرکب ) دارای پر. تیزپر. و تیزرو و پرنده. ( برهان ) :
گهی با چراگر چراگر شدی
گهی با پرنده پرآور شدی.خواجو ( همای و همایون ).

فرهنگ معین

( پرآور ) (پِ وَ ) (ص فا. ) ۱ - تیزپر، تیزرو. ۲ - پرنده .

فرهنگ عمید

۱. پرنده.
۲. دارای پر.
۳. تیزپَر، تیزرو: گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو: مجمع الفرس: پراور ).

فرهنگ فارسی

( پر آور ) ( اسم ) ۱- تیزپر تیزرو. ۲- پرنده .

ویکی واژه

تیزپر، تیزرو.
پرنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت