پخت و پز

لغت نامه دهخدا

پخت و پز. [ پ ُ ت ُ پ َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) طبخ. پختن : پخت و پز خانه با فاطمه است. پخت و پزش خوب است
- پخت و پز کردن ؛ در سِرّ قراری به حیله به ضرر کسی دادن.

فرهنگ معین

(پُ تُ پَ ) (اِمر. ) آشپزی .

فرهنگ عمید

غذا پختن، طبخ.

فرهنگ فارسی

( اسم ) طبخ طباخی پختن : پخت و پز خانه با فاطمه است .

ویکی واژه

آشپزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم