پارسال. ( اِ مرکب ) عام ِ اوّل. پار. سال گذشته. عام ماضی. و رجوع به پار... شود : گر دگرگون بود حالت پارسال چونکه دیگر گشت باز امسال حال.ناصرخسرو.- امثال : پارسال دوست امسال آشنا. چونکه آید سال نو گوئی دریغ از پارسال . سال به سال دریغ از پارسال . رجوع به امثال و حکم شود.
فرهنگ معین
(اِمر. ) سال گذشته ، پار.
فرهنگ عمید
۱. سال گذشته، سال پیش. ۲. (قید ) در سال گذشته.
فرهنگ فارسی
سال گذشته، سال پیش، پارهم میگویند ( اسم ) سال گذشته پار : چونکه آید سال نو گویی دریغ از پارسال . سال گذشته
ویکی واژه
سال گذشته، سال پیش. پارسال ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش پارس - آل قابل تجزیه باشد، و مفهوم کلی از آن قوم پارس یا فارس در آن زمان بوده است.