پا در رکاب

لغت نامه دهخدا

پا در رکاب. [ دَرْ رِ ] ( ص مرکب ) سوار. || مهیا و مستعد و آماده سفر. || دَم ِ نزع که ابتدای سفر آخرت است. ( برهان ). محتضر. || هر چیز که نزدیک به ضایع شدن باشد عموماًو شرابی که مایل بترشی شده باشد خصوصاً. ( برهان ).

فرهنگ معین

(دَ رِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - سوار. ۲ - مهیا برای سفر. ۳ - محتضر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سوار . ۲ - مهیا برای سفر ۳ - مشرف بموت محتضر.۴- هر چیز که نزدیک بضایع شدن باشد عموما و شرابی که مایل بترشی شده باشد خصوصا .
سوار یا مهیا مستعد و آماده سفر

ویکی واژه

سوار.
مهیا برای کاری
محتضر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مکعب فال مکعب فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ