وضوح

لغت نامه دهخدا

وضوح. [ وُ ] ( ع مص ) ضحة. روشن و پیدا و آشکار گردیدن کار. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هویدا شدن و روشن شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِمص ) روشنی. پیدایی. ظهور.

فرهنگ معین

(وُ ) [ ع . ] (اِمص . ) آشکاری ، هویدایی .

فرهنگ عمید

آشکار بودن، پیدایی، روشن شدن امر.

فرهنگ فارسی

آشکارشدن، پیداشدن، روشن شدن امر
۱- (مصدر ) روشن و آشکار گردانیدن . ۲ - (اسم ) آشکارایی هویدایی .

فرهنگستان زبان و ادب

{focus} [سینما و تلویزیون] شفافیت و آشکار بودن جزئیات تصویر

دانشنامه عمومی

وضوح (آلبوم زد). «وضوح» ( به انگلیسی: Clarity ) آلبومی از زد است که در ۲ اکتبر ۲۰۱۲  ( ۲۰۱۲ - 10 - ۰۲ ) منتشر شد.

ویکی واژه

evidenza
آشکاری، هویدایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال احساس فال احساس فال شمع فال شمع