وزیری. [ وَری ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به وزیر. ( انساب سمعانی ). وزیری. [ وَ ] ( ص نسبی ، اِ ) نوعی از انجیر باشد، و آن میوه ای است معروف. ( برهان ) ( آنندراج ). || آوند پهنی کوچکتر از دوری. ( ناظم الاطباء ). ظرفی پهن کوچکتر از دوری. ( فرهنگ فارسی معین ). || قطعی از قطعهای کتاب ، بزرگتر از رُقعی. || ( حامص ) کار وزارت. وزیرشدن. وزارت و شغل وزیر. ( ناظم الاطباء ) : به دستگاه دبیری مرا چه فخر که من به پایگاه وزیری فرونیارم سر.خاقانی.روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند.سعدی.- وزیری نمودن ؛ وزارت کردن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(وَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص نسب ) منسوب به وزیر. ۲ - (اِ. ) ظرفی پهن کوچک تر از دوری . ۳ - نوعی قطع کتاب به اندازة ۱۶*۵/۲۳ سانتی متر. ، ~ بزرگ نوعی کتاب در قطع ۲٠ * ۲۶ سانتی متر. ، ~ کوچک کتاب در قطع ۱۳*۲٠ سانتی متر. ۴ - نوعی انجیر.
فرهنگ فارسی
شعل ومقام وزیر وزارت .
دانشنامه عمومی
وزیری (رودان). وزیری، روستایی در دهستان بیکاه بخش بیکاه شهرستان رودان در استان هرمزگان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۵۴۷ نفر ( ۱۴۸ خانوار ) بوده است.
ویکی واژه
منسوب به وزیر. ظرفی پهن کوچک تر از دو نوعی قطع کتاب به اندازة ۱۶*۵/۲۳ سانتی م نوعی انجیر.