و غیره

لغت نامه دهخدا

( وغیرة ) وغیرة.[ وَ رَ ] ( ع ص ) وغیر. ( منتهی الارب ). شیر با سنگ تفسان گرم کرده شده. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || آب گرم. ( منتهی الارب ). رجوع به وغیر شود.

فرهنگ فارسی

( تعبیر قیدی ) و جزو او ( برای مذکر آید ) و جزو آن . توضیح در فارسی برای جمع هم استعمال شود : نوروز و قتلغ شاه و غیره بکنگاج خلوتی ساختند .
وغیر آب گرم

ویکی واژه

eccetera
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم