همه کاره

لغت نامه دهخدا

همه کاره. [ هََ م َ / م ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) آنکه از عهده هر کاری برآید یا همه کارها به دست او باشد. مقتدر. بانفوذ. || کسی که همه کارهای مربوط به دیگری را انجام دهد: فلان کس همه کاره وزیر است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. رِ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که همه کاری از دست او برآید. ۲ - کسی که در هر کاری مداخله کند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که هر کاری از او برآید، آن که به هر کاری احاطه داشته باشد، هرکاره.
۲. [مجاز] صاحب نفوذ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- کسی که هرکاری ازدست او بر آید. ۲- کسی که در هر کار مداخله کند .

ویکی واژه

کسی که همه کاری از دست او برآید.
کسی که در هر کاری مداخله کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم