هم خواب. [ هََ خوا / خا ] ( ص مرکب ) دو تن که در یک بستر خوابند. || ملازم. همراه. که پیوسته باکسی باشد : با این همه چهار دشمن متضاد ازطبایع با وی همراه ، بلکه همخواب. ( کلیله و دمنه ). || آمیخته. مخلوط : گلت چون با شکر همخواب گردد طبرزد را دهان پرآب گردد.نظامی.