هم آغوشی

لغت نامه دهخدا

( هم آغوشی ) هم آغوشی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) همخوابی.هم آغوش شدن. اعتناق. معانقه. ( یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ معین

( هم آغوشی ) (هَ ) (حامص . ) در بغل کسی بودن .

فرهنگ عمید

۱. جماع.
۲. [مجاز] آمیزش، اختلاط.

فرهنگ فارسی

( هم آغوشی ) در بغل کسی بودن تاکمان وقف هم آغوشی زه ساخته ای برناوک مژه چشم زره ساخته ای . ( طالب آملی )
همخوابی هم آغوش شدن اعتناق

ویکی واژه

در بغل کسی بودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ