هلیل

لغت نامه دهخدا

هلیل. [ هَُ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر هل است. ( منتهی الارب ). رجوع به هل شود.
هلیل. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش اردکان شهرستان یزد که 69 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی زنان کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

فرهنگ معین

(هَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - هلال (ماه ). ۲ - نامی برای مردان .

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- هلال ۲- نامی بودمردان را: (( مران هردوسالاررابودنام یکی راهلیل ویکی راهمام . ) ) (ورقوگلشاعیوقی ۵ )
مصغر هل است

فرهنگ اسم ها

اسم: هلیل (پسر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: halil) (فارسی: هلیل) (انگلیسی: halil)
معنی: هلال ماه

ویکی واژه

هلال (ماه)
نامی برای مردان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال مکعب فال مکعب فال فنجان فال فنجان فال تماس فال تماس