نیم ته

لغت نامه دهخدا

نیم ته. [ ت َه ْ ] ( ص مرکب ) نصف بار. تقسیم شده به دو. ( ناظم الاطباء ). نیم تاه.نصف شده. تقسیم شده به دو بخش. ( فرهنگ فارسی معین ).
- نیم ته کردن ؛ تقسیم کردن. به دو نصف کردن. ( ناظم الاطباء ).
- || از کمر گرفته انداختن. ( غیاث اللغات ). از کمر گرفته دوتاه کردن کسی را. ( آنندراج ) :
یکی نیم ته کرده قصاب وار
بسی قوچ جنگی در آن کارزار.هاتفی ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ ) (ص مر. ) = نیم تاه : تقسیم شده به دو بخش ، نصف شده .

فرهنگ فارسی

(صفت ) تقسیم شده به دو بخش نصف شده .

ویکی واژه

نیم تاه: تقسیم شده به دو بخش، نصف شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ورق فال ورق فال لنورماند فال لنورماند