نگاهبانی

لغت نامه دهخدا

نگاهبانی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) حراست و نگهداشت چیزی.( آنندراج ). محافظت. حراست. ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). مراقبت. حرس. ( یادداشت مؤلف ). عمل نگاهبان. رجوع به نگاهبان و نگهبانی شود. || ( اصطلاح نظامی ) قراولی. کشیک. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) محافظت ، مراقبت .

فرهنگ عمید

= نگهبانی

فرهنگ فارسی

۱ - حفاظت حراست محافظت . ۲ - قراولی کشیک .

ویکی واژه

محافظت، مراقبت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم