نوعی
نوعی. [ ن َ / نُو ] ( ص نسبی ) منسوب به نوع. مقررشده برای نوع. ( ناظم الاطباء ). مربوط به نوع : صورت نوعی. حرکت نوعی. ( فرهنگ فارسی معین ): من ِ نوعی.
قسمی طوری : (( چه طلب کمال نوعی از ارادت بود . ) ) ( اوصاف الاشراف . ۴۷ ) یا بنوعی . بقسمی بنحوی : (( چون اسکندر نیم جانی بهزار مشقت بیرون برد و بنوعی ناپدید گشت ... ) ) ( ظفر نام. یزدی چا.. امیر کبیر ۴۱۵ :۲ )