نواگر

لغت نامه دهخدا

نواگر. [ ن َ گ َ ] ( ص مرکب ) سازنده و گوینده. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). خواننده و سازنده. ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ). نوازنده. ( یادداشت مؤلف ). مطرب و سازنده و مغنی و خواننده. ( ناظم الاطباء ) :
به باغ اندر ندیدند ایچ جانْور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.فخرالدین اسعد.نشسته گرد رامینش برابر
به پیش رام کوسان نواگر.فخرالدین اسعد.|| آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد( ؟ ). ( ناظم الاطباء ). || آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد( ؟ ). ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(نَ گَ ) (ص شغل . ) ۱ - مطرب ، آواز - خوان ، خواننده . ۲ - ناله کننده ، نالان .

فرهنگ عمید

۱. نوازنده، ساززن.
۲. خواننده.

فرهنگ فارسی

نوازنده، ساززن، خواننده
( صفت ) ۱- مغنی مطرب ساززن : یامرغ نواگر.مرغ خواننده : کرته فستقی بدرد چرخ تا بمرغ نواگر اندازد. ( خاقانی .سج.۲ ) ۱۲۲- ناله کننده نالان .

ویکی واژه

مطرب، آواز - خوان، خواننده.
ناله کننده، نالان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا