نمک پرورده

لغت نامه دهخدا

نمک پرورده. [ ن َ م َ پ َرْ وَ دَ / دِ ]( ن مف مرکب ) نمک سود. ( یادداشت مؤلف ). نمک آلود. به نمک آغشته. در نمک خوابانده. || با نعمت اوبالیده و قوت گرفته. ( یادداشت مؤلف ). نمک پرور. کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( ~. پَ وَ دِ ) (ص مف . ) کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.

فرهنگ عمید

کسی که نان ونمک دیگری را خورده و با خرج او پرورش یافته.

فرهنگ فارسی

آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته : علی قلی خان شاملو...نمک پرورده آن خاندان ( محمد میرزا ) بود.

ویکی واژه

کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ورق فال ورق فال چای فال چای فال رابطه فال رابطه