نمدی

لغت نامه دهخدا

نمدی. [ ن َ م َ ] ( ص نسبی ) از نمد. چیزهای ازنمد کرده. ( یادداشت مؤلف ). ساخته از نمد. ( فرهنگ فارسی معین ): کلاه نمدی. || ( اِ ) بالاپوشی که از نمد سازند و چوپانان و بیابان گردان و ساربانان هنگام سرما یا بارندگی آن را بر دوش یا بر سر کشند.
- نمدی آفتاب کردن ؛ کنایه از لختی برآسودن و نفسی تازه کردن. گویند: نگذاشت نمدی آفتاب کنیم ؛ هنوز از گرد راه نارسیده و اندکی نیاسوده ، به کار دیگر فرمان داد.

فرهنگ عمید

از جنس نمد، چیزی که از نمد ساخته شده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به نمد ساخته از نمد : [ کلاه نمدی ] .

فرهنگستان زبان و ادب

{tomentose} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های درهم تافته و متراکم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن