نفاد

لغت نامه دهخدا

نفاد. [ ن َ] ( ع مص ) سپری شدن. ( غیاث اللغات ) ( مجمل اللغة ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 100 ). برسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( زمخشری ). نیست شدن. ( مجمل اللغة ). فنا شدن و رفتن. ( از متن اللغة ). سپری شدن چیزی وتباهی آن. ( ناظم الاطباء ). نیست و نابود گردیدن و رفتن. ( آنندراج ). به آخر رسیدن. انجامیدن. فانی شدن. منقطع گشتن. تمام گردیدن. ( یادداشت مؤلف ). نَفُد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). رجوع به نفدشود. || ( اِ ) مرگ. اجل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - سپری شدن . ۲ - تباه شدن ، نیست شدن .

فرهنگ عمید

نیست شدن، نابود شدن.

فرهنگ فارسی

سپری شدن وقت، به آخررسیدن چیزی، جداشدن، نیست
۱ - ( مصدر ) سپری شدن ( وقت ). ۲ - تباه شدن نیست شدن . ۳ - ( اسم ) سپری شدگی . ۴ - تباهی نیستی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
نفد (۵ بار)
«نَفاد» به معنای «فنا» و نابودی است.
فانی شدن. تمام شدن. راغب گوید: «اَلنَّفادُ اَلفَناءُ» در لغت آمده «نَفَدَ زادُالْقَوْمِ» توشه قوم تمام گردید. در نهج البلاغه حکمت 57 فرموده: «اَلقْنْاعَةُمالٌ لایَنْفَدُ» قناعت مالی است که تمام نمی‏شود. . این روزی ما است که آن راتمام شدن نیست (تمام نمی‏شود) . آنچه نزد شماست تمام می‏شود و آنچه نزد خداست همیشگی است. * . نظیر این آیه است آیه 27 از سوره لقمان و در «کلم» تحت عنوان کلمات در قرآن مشروحا بررسی شده است.

ویکی واژه

سپری شدن.
تباه شدن، نیست شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال نخود فال نخود فال آرزو فال آرزو