نصیح. [ ن َ ] ( ع ص ) پنددهنده.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ناصح. ( مهذب الاسماء ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). نیکخواه. ( دهار ). نصیحت کننده. ( فرهنگ خطی ). ج ، نُصَحاء. نصیح. [ ن َ ] ( اِخ ) ابن نهیک الکلابی ، از شعرای عرب است و در حدود سال 150 هَ. ق. درگذشت ، در الاغانی قصیدتی از او نقل شده که مطلعش این است : ألا من لقلب فی الحجاز قسیمه منه بأکناف الحجاز قسیم.( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 356 ).و نیز رجوع به الاغانی چ ساسی ج 12 ص 33 شود.
فرهنگ معین
(نَ ) [ ع . ] (ص . ) نصیحت کننده ، پند - دهنده .
فرهنگ عمید
ناصح، نصیحت کننده، پنددهنده.
فرهنگ فارسی
ناصح، پنددهنده، نصحائ جمع ( صفت ) نصیحت کننده پند دهنده اندرز دهنده جمع : نصحائ . ابن نهیک الکلابی از شعرای عرب است و در حدود سال ۱۵٠ هجری قمری درگذشت ٠