نخیز
نخیز. [ ن َ ] ( ص ) مردم فرومایه و کمینه. ( برهان قاطع ). پست. دون. ناکس. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) کمین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نخیزگاه شود. || تخمدان و قلمه زار. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) درشت. گنده. ( ناظم الاطباء ).
(نَ ) (ص . ) ۱ - فرومایه . ۲ - نادان .
( ~ . ) (اِ. ) ۱ - کمین . ۲ - زمینی که در آن نهال بکارند تا بعد جابه جا کنند.
۱. کمینگاه، نخیزگاه.
۲. تخمدان.
۳. جایی که در آن نهال کاشته باشند که بعد جابه جا کنند.
ناکس، خسیس و فرومایه، پست.
فرومایه.
نادان.
کمین.
زمینی که در آن نهال بکارند تا بعد جابه جا کنند.